از استاد

...

آيا اگر نترسيم
برای بروزِ آن حرفِ نانوشته
فرصتی باقی خواهد ماند!؟


(وِل کن پدربيامرز، برو شعار بارانخورده‌ی کوچه‌ئی را
در انتهای برزنِ قحطسال زمزمه کن:
- ديگران نبودند و ما زاده شديم
اما به قولی، ما می‌ميريم تا ديگران زندگی کنند!)



بخشی از «امتحان ثلث سکوت » از محبوب ترین شاعرم؛ استاد سید علی صالحی

تمام کن

آغوشی که زادت، حس امنیت را برایت سلاخی کرد،
دلِ هم خون ات تاب رازت را نداشت،

تمام کن این نفس ها را! بفهم که مرگ برای توست...
 
 
 

777 روز

این سکوت سنگین میشه وقتی نشه بنویسم از تو.. از 777 روز حصــــر امید و آرزویمان...
همین
 

حسود نیستم!

چند ساعت مانده به سال نو میلادی
و صداهای آزاردهنده خوشحالی شون. حسود نیستم اما شادی با صدای تق و توق آزاردهنده است. ولی نمیدونم چرا دلم واسه تق و توق های چهارشنبه سوری خودمون تنگ شده
بازم تاکید میکنم حسود نیستمااا ! ...

مسئله این است

آیا
سکون همان اعتراض است؟
سکون همان نیل به هدف است؟
یا سکون همان خودِ خودِ هدف است؟




"ساکن" بودن یا نبودن! مسئله این ست 

من آمده ام!

فونت ریز دلیل خوبی واسه ننوشتن و نبودن نیست. دل نوشته همیشه هست که نباید جلوش رو گرفت به بهانه مشکل فنی.

از خودم شروع میکنم. تازه کشف کردم که زبان کجی دارم که کلمات کجی میسازد که صاف و راست به هیچ گوشی فرو نمی رود.کاریش هم نمیشه کرد...